خبرگزاری مهر، فرهنگ و اندیشه: در عصر انبوه و وسعت رسانه، پیام و تنوع ورودی محتوا به ذهن مخاطب، شیوههای حکمرانی مبتنی و متأثر از رسانه، اساس مدیریت و هدایت افکار عمومی را دستخوش تغییر کرده است. در اینسپهر تغییر یافته، هرگونه جاماندگی از روند اتفاقات و غفلت از چگونگی اصابت محتوا به افکار عمومی منجر به تشتت فضای ذهنی و روانی جامعه شده و عرصه را برای غلبه روایتهای دارای هدف گذاری و ابعاد شناختی نقطه گذاری شده فراهم میآورد که در این صورت برنده و کنترلگر، همان سازنده روایت مبتنی بر سناریوی دقیق اولیه است.
اگر کشوری در نقطه کانونی نبرد رسانهای و شناختی نیز قرار گرفته باشد این جاماندگی به منزله تن دادن به فتح دژ ذهنی مخاطبان و شهروندانش قلمداد شده و این یعنی روایتهایی که با سناریوی خاص ساخته شدهاند در معرض افکار عمومی تشنه دستیابی به اطلاعات قرار گرفته و غلبه روایتی رخ میدهد. با این وصف و علی رغم علم به شرایط رسانهای موجود و با تاکید بر اینکه دیگر دوران نگاه زینتالایامی به رسانهها به اتمام رسیده است، اگر حکمرانان رسانه را به مثابه بازوی جدی توفیقات خود قلمداد کرده و رسانه نیز خود را صدای مردم در میان مسئولان بداند، این حجم از بی نظمی در عرصه اطلاع رسانی را شاهد نخواهیم بود.
در عصر جامعه شبکهای و ظهور شهروند خبرنگاران و هر موبایل یکرسانه، با عنایت به مختصات زیست در دوران پساحقیقت، غلبه جریان شایعه، جعل و تلاش برای ایجاد ابهام و تضاد در ذهن مخاطبان، سکه رایج و دارای خریدار محسوب شده و برای خروج از این مسیر بیانتهای پر خطر سهگانه «پیوست رسانهای»، «روایت و ضد جریان» و «واکنش سریع» نسخه رهاییبخش حکمرانی با محوریت مردم رسانه، از سردرگمی بوده و در عین حال مغلوب سازی جبهههای معارض رسانهای کشور قلمداد شده و دیگر برای کوچکترین موضوعاتی افکار عمومی منحرف و مقام مسئول غافلگیر نشده و رسانهها نیز دچار پریشانی در چگونگی پرداخت رسانهای نمیشوند.
گام نخست پیوست رسانهای است. بیشک امروز فقدان پیوست رسانهای پاشنه آشیل بیاثر و خنثیسازی اقدامات حکمرانان نزد افکار عمومی است. پیوست رسانهای در همه موضوعات مخصوصاً مواردی که دارای اهمیت و گیرایی بالایی هستند مهم است. تدوین پیوست رسانهای موضوعات و سیاستهای مختلف در گام نخست به منزله تشخیص ضرورت اقناع افکار عمومی درباره موضوعات است که در صورت نبود آن، تمام اقدامات به ضد خودشان تبدیل میشوند. این پیوست رسانهای با سیاست گذاری رسانهای در بخشهایی تفاوتهای جدی دارد.
پیوست رسانهای دارای اثرگذاری است که مبتنی بر نظام مسائل موجود در کشور، پاسخگو به تمام سوالات و ابهامات افکار عمومی بوده و بتواند منوط بر علوم شناختی، اثرگذاری روایتهای موازی ساخته شده را کاهش داده یا از بین ببرد. این پیوست باید دارای ادبیات اقناعی و با قابلیت رمزگشایی عموماً مشترک از سوی مخاطب باشد و در عین آفند، خاصیت پدافندی نیز داشته باشد. درک ضرورت الصاق پیوست رسانهای به تمام اقدامات، منجر به اثربخشی آنها خواهد شد وگرنه هر اقدام مثبتی نیز با یک جریان سازی رسانهای به ضد خود تبدیل شده و یا قطعاً بی اثر خواهد شد.
اگر بپذیریم که برندگان نبرد رسانهای امروز همان سازندگان روایتها و ضد جریانها هستند و این روایتهای مبتنی بر سناریوی دقیق هستند که باعث تضادآفرینی و تردیدآفرینی شده و باعث خدشه در عزت نفس ملی و اعتماد به نفس همگانی میشوند، فرایند ساخت، ارائه، تداوم و تثبیت یک روایت رسانهای به هنگام، جذاب و دارای اثرگذاری بالا بیش از پیش ضروری مینماید. در کنار این روایت سازی که مبتنی بر شناخت موقعیت و ضرورت، مخاطب شناسی، واژه گزینی، پرهیز از کتمان مسائل و ورود شفاف و هدفمند به موضوعات از سوی رسانه و مسئولان است، بحث ضد جریان نیز دارای اهمیت است. ضد جریانی به معنای ایجاد جریان رسانهای مقابلهای نیست چرا که در جریان مقابله ما در صدد ایستادگی و پاسخگویی به روایتهای رسانهای ساخته شده علیه خود هستیم، که میتواند موفق باشد و میتواند نباشد که اساساً گفته میشود هرگونه پاسخگویی به روایتها و دفاع در این موضع نیز نوعی شکست قلمداد میشود و البته این مساله به معنای سکوت و بی تفاوتی نیز قلمداد نمیشود. مراد از «ضد جریان» ایجاد و تولید جریانات جدیدی است که به تنهایی بتوانند هم روایت ساخته و هم تولید گفتمان کنند.
گام سوم اتاق واکنش سریع رسانهای نام دارد. در کنار پیوست رسانهای و تولید روایت و ضد جریانات مبتنی بر سناریوی دقیق و نه شتاب زده، آنچه محل جولان شایعات و اخبار جعلی است و اساساً فضای پاره حقیقت گویی و قلب واقعیت را فراهم میآورد، عدم ورود به هنگام مسئولان و رسانهها به موضوعات جهت تنویر افکار عمومی و روشن سازی نورافکن بر روی موضوعات با هدف آگاه سازی و ارائه اطلاعات صحیح و پر کردن فضای ابهام ذهنی مخاطبان است. این مهم با تشکیل اتاق عملیاتی رسانهای که مبتنی بر رصد دقیق، نسبت به موضوعات قبل از فراگیر شدن، واکنش سریع نشان داده و با جریان معارض رسانهای هماوردی کند، قابل تحقق است. در حال حاضر واکنشهای دیرهنگام، جزیرهای، دور از گفتمان و ادبیات اقناعی و با سویه انکار و تکذیب جای مدل رفتار رسانهای مبتنی بر خرد، مخاطب شناسی، نیازسنجی و فهم جریان و نقشه راه رسانهای مقابل را گرفته است که نیاز است دولت در ابتدای راه نسبت به ترمیم آن اقدام کند.
پس از جریانسازی رسانههای معارض رقیب، ما با تأخیر اعلام نخواهیم کرد که سامانههای پدافندی در آسمان منطقه نطنز شلیک تمرینی داشته و جای نگرانی نیست و با هماهنگی کامل شبکه یکپارچه پدافندی صورت گرفته است! در اینمواقع و در صورت چنین آزمایشی، رسانه نباید غافلگیر شده و باید از پیش در جریان قرار گیرد تا بتواند در برابر شایعات و هجمههای رسانهای اقدام مؤثر داشته باشد. افکار عمومی و رسانهها باید در برابر اقدامات رسانهای مخرب واکسینه شوند که یک راه ارتقای سواد رسانهای است و راه دیگر بستن سرچشمه ایجاد شایعات و ناامنی افکار عمومی که به مدل کنشگری و سیاستگذاری مسئولان در بخشهای مختلف باز میگردد.
مسئولان نباید فراموش کنند که نبود صداقت و عدم ایجاد این احساس موجب اختلال و تزلزل در اعتماد عمومی نسبت به حکمرانی و همچنین بی اعتمادی به رسانهها میشود و این به معنای کمک به اثرگذاری رسانههای رقیب بر مهندسی افکار عمومی و تحقق پدیده وارونگی افکار عمومی به عنوان یک فرایند است. اگر حفظ افکار عمومی از طریق سهگانه «پیوست رسانهای»، «روایت و ضد جریان» و «واکنش سریع» در اولویت قرار نگیرد و تولید پیام و اقدامات اجرایی رسانهای بر مبنای به کارگیری ظرفیتهای حداکثری اقناعی برنامهریزی نشود، غافلگیری مدام رسانهای، ربایش ممتد و مستمر افکار عمومی و بی اثری اقدامات مسئولان و در نهایت کاهش سرمایه اجتماعی رخ خواهد داد. دولت باید بداند در شرایط فعلی امکان سعی و خطای رسانهای وجود ندارد و یک اشتباه میتواند آخرین اشتباهات باشد. مدیریت افکار عمومی را در اولویت برنامهریزی سیستمهای رسانهای قرار دهیم وگرنه برای افکار عمومی ما برنامهریزی میشود.
* معصومه نصیری
نظر شما